مهربونی

ساخت وبلاگ

الان کریلام.

من الان کربلام. چجوری بایددرکش کنم 

لحطه ورود ایت الله ناصری رو دیدم

ازنزدیک. چقدر این بشر عالیه. خیلی خوبه... جلو نرفتم .پیش خودم گفتم اگه چهره واقعیم روببینه وحشت میکنه بنده خدا.

کلا پیرمردارو دوسدارم.عاشقشونم. این اقاهم ک واسه خودش عشقه.

...

ادم بخاطر دوسداشتم امام اگه قلبی باشه مورد محبت بقیه هم قرارمیگیره..

چندوقت بود فکر میکردم.مثلا مامانجانم اونقد زن خوبی بود و هیچ کینه هیچ حرفی رو بدل نمیگرفت.کارسختیه. مهربون وگرم برخوردمیکردبرای همین خیلی محبوب بود بین فامیل. ب واسطه اخلاق خوبش الان همه یادش میکنن. ن سر ریا و تظاهر.واقعی

یا سال پیش ی دخترلبنانی اونقد مهربون و نرم برخورد میکرد سه ساعت باهم دعاخوندیم دهنش کف کرده بود.  و من هرجا مکان زیارتی میرم یا وقتایی ک گرم دعا هستم بیادشم.


میخام بگم همه چیز این نیس ک سرت توکتاب باشه وگریه و.. محبت کردن ب ادما باعث میشه اونا واست دعاکنن و اینجاس ک میگن دعای بقیه قبوله..

محبت بعصیا مث خودم ظاهریه.یا بگیرنگیر داره. اما بعصیا واقعا مهربونن با دشمنشون حتی.و من اینودیدم و حس کردم و دوسدارم اینجوری باشم

خیلیا ب من میگن مهربونم و این تنهاصفیه ک همه جا میشنوم من دارم اما مهربونی ک من میگم خیلی فرق داره.من مهربونم شاید برای خودم.برای اینکه گیرخودم چیزی بیاد.یا بخاطر صعف شخصیت یاهرچیزی

اما اون مهربونی ک برای رصایت خداست اون سخته بدست اوردنش. شاید بااین صفت ک احتمالا ازسرصعفه بتونم ب اون صفت برسم نه؟!

 

من نیدونم ادما ماها میایم کربلا بعد چی بگم؟ چی بخام.

اصن چراببوسم یا زیردست وپاله بشم ک ببوسمش.این بدجور زهنمو درگیرکزده.


دکتر دیوانه...
ما را در سایت دکتر دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aaftab2136 بازدید : 207 تاريخ : يکشنبه 27 فروردين 1396 ساعت: 5:48