اقای نامزدباشی

ساخت وبلاگ

ازاونجایی ک حرم امام رصا خاسگاری شد.و حرم امام حسین من با اون پسرصحبت کردم

دلم میخاد عقدم یکی ازاین دوجاباشه... همه موافقن.مخصوصاخودش

ی خاهر داره  دوسش داشتم ولی خو خاهرش مغروروپولداره و پرمشغله

مادرشم ک همش اردو میبره .مسول اردو بسیجه... پدرش فوت شد

خودشم ک کربلا مهندسه... و زندگی من یاتهرانه.یا کربلا.یاخارج ازایران

اگ کارا خوب پیش بره.اگه قسمت بشه اوایل ربیع اول بریم کربلا برای عقد

...

حسمو دلم میخادبگم

اما خیلی نامفهومه.عجیب وگیجه.خنگه.   درهم برهم

راسش پسرخوبیه.جدا خوبه.دوسم داره.ارومه.منعطف و شاده.سرش ب زندگیشه.و..چیزایی ک من دوسداشتم رو داره...

حواسش ب من هست.و من

من ...وای من خیلی گیجم عجیبم شاید

نمیدونم الان چ حسی باید داشته باشم... 

فقط دلم میخا این استرس تموم بشه وگرنه قیدشو میزنم

پسرخوبیه.راسشم بگم خوشم میادازش..کنارش اروم بودم.خودم بودم

اینکه منو قبول داره خیلی واسم ارزش داره.واین ینی من باهمه کم وزیادم اوکی هستم براش

هرچی میگردم ببینم اون چ نقطه کمبودی داره.انقدموج مثبت میده ک جای بقیه چیزانیس

فقط کاش من دختر خوبی بشم.دعامیکنم من صبور بشم.تحملم خیلی کمه وزودعصبی میشم

بابت این اتفاق خیلی ممنونم.

دکتر دیوانه...
ما را در سایت دکتر دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aaftab2136 بازدید : 258 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:08