دوست

ساخت وبلاگ

واسم عجیبه

ک دوستم هروقت حالش بده داعونه روحیه مریضه فکریه.خستس  سراغ منو میگیره و میخاد بامن بره بیرون.

و دقیقا وقتی حالش خوبه یادش میره من هستم.

.

عجیبه 

دخترعمم وقتی میخاد پیام بده بهم با یه استیکر ناراحت یاگریه شروع میکنه و حرفشومیزنه ومیخادک من حرفی بزنم یا قربون صدقش برم یاحمایتش کنم وجانب داریکنم اونو تا حالش خوب بشه

و بعد میبینی عکسای خوشگزرونیشو  تفریحشو  میزاره فضامجازی  

.

والبته دوستای دانشگاه ک اصلا ن وقت خوشی وجود دارن نه گرفتاری..

دوست زیاددارم. ولی صمیمی دوتا.یکیشون همونه ک دیگه صمیمی نیسم باهاش. کسی ک سعی کردم همیشه باشم براش .سعی کردم کم نزارم. ودوست باقیبمونم. 

و یکی دیگه ک دوریم ازهم اما هربار دلمون بگیره براهمدیگه مینالیم یا خبرشادی باشه خبر میدیم بهم.

دخترعمم هم یکم باهاش صمیمی ام.شایدبشه گفت دوست.اما بااختلاف عقیدتیه زیاد ازنظر طرز برخورد باادما.و اینکه اون خانواده پولدار و مغروریه 

دوست زیاده.ولی برای شادی و خوشگزرونی.  کسی دلش نمیخاد تویه غمها شریک باشه .یا توی سختی

...

منم خیلی وقته سعی کردم باکسی صمیمی نباشم.و باکسی دوست نشم بعنوان دوست همیشگی.

...


وقتی متاهل میشه ی دختر همه دوستاشو میزاره کنار .

دکتر دیوانه...
ما را در سایت دکتر دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aaftab2136 بازدید : 214 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 17:01